بلغارستان (به بلغاری: България) کشوری در جنوب شرقی اروپاست. پایتخت این کشور شهر صوفیه است. جمعیت این کشور بالغ بر 7٬364٬570 (در سال 2011 میلادی) نفر است که هر ساله 1٪ از آن کاسته میشود. بلغارستان بیشترین رشد منفی جمعیت را در جهان دارد.[1]
زبان رسمی این کشور بلغاری و واحد پول آن لِف با واحد جزء استونیکی است. حدود 85 درصد از مردم آن بلغاریتبار و بقیه بیشتر ترک و کولی هستند. بلغارستان 110٬994 کیلومتر مربع مساحت دارد و چهاردهمین کشور بزرگ در اروپا است.
بلغارستان در سال 2004 به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درآمد و در سال 2005 اتحادیه اروپا، درخواست عضویت بلغارستان را در این اتحادیه پذیرفت و روز عضویت این کشور در اتحادیه اروپا را 1 ژانویه 2007 اعلام کرد.
مهمترین صادرات بلغارستان اسانس گل رز است، همچنین شراب نیز از دیگر اقلام مهم صادراتی بلغارستان است، بلغارستان چهارمین صادرکننده شراب در جهان است، پوشاک، کفش، آهن و فولاد، ماشین آلات و تجهیزات و سوخت نیز از دیگر صادرات بلغارستان میباشد. جمهوری بلغارستان رسماً کشوری سکولار است اما در قانون اساسی آن مسیحیتارتدکس به عنوان دین سنتی کشور ذکر شدهاست.[2] 76٪ جمعیت پیرو آیین مسیحیت نوع ارتدوکس هستند و 10٪ جمعیت را مسلمانان تشکیل میدهند و 11٫8 درصد بیدین هستند.[3]
منطقه امروزی بلغارستان در قدیم در قلمرو تراکیهایها قرار داشت و بعداً یونانیها و رومیها بر این منطقه چیره شدند. ظهور قومیت بلغار به روزگار امپراتوری اول بلغار در قرون وسطی بازمیگردد. منطقه بلغارستان حدود پانصد سال در تصرف عثمانیان قرار داشت (از 1396 تا 1878 میلادی).
در اواخر سده نوزدهم، مداخله روسیه در سرزمینهای امپراتوری عثمانی در بالکان منجر به تشکیل کشور خودمختار بلغاری در 1878 گشت. بلغارستان تا سال 1908 شاهزادهنشین و تا 1946 پادشاهی مستقلی بود. با این حال، مرزهایی که در کنفرانس برلین (1878) تعیین شده بود، بلغارها را راضی نکرد و برای به دست آوردن زمینهایی که برپایه پیمان سن استفانو (1877) به آنان وعده داده بودند پنج بار وارد جنگ شدند.
بلغارستان که در دو جنگ اول (1885 و 1912) پیروز گشت در جنگ نهایی بالکان (1913) و دو جنگ جهانی (1915 تا 1918 و 1944) مغلوب شد و سرزمینهایی را از دست داد. پس از اشغال کشور به دست ارتش سرخ (1944) و رژیمی کمونیستی برقرار و پادشاه تبعید شد (1946) و به دنبال تظاهرات مردمی در 1989، تئودور ژیفوک (زاده 1911) رهبر تندروی رژیم را اصلاحطلبانی برکنار کردند که یا وعده انتخابات آزاد، از نقش رهبری حزب کمونیست دست کشیدند. در ژوئن 1990 انتخابات آزاد برگزار شد و حزب سوسیالیست پیشین به قدرت بازگردانده شد. این حزب که با مشکلات شدید اقتصادی روبرو بود و نتوانست به تنهایی حکومت کند و در 1991 دولتی ائتلافی بدون برتری هیچ حزبی زمام امور را در دست گرفت و سه حزب اصلی روی کار آمدهاند.
تاریخ[ویرایش]
تاریخ تمدن در بلغارستان کنونی به 3500 سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، ساکنان اولیه این منطقه اقوام تراکیهایها بودند. نام بلغارستان برگرفته از بلغارها است که از استپهای شمال دریای سیاه به آنجا مهاجرت کردند و بر قبایلاسلاو غلبه نمودند و در سال 681 میلادی اولین پادشاهی بلغاری را بنا نهادند. بلغارها قومی آمیخته از مردمان ترکتبار و اورال-آلتایی تبار (سکایی-سرمتی) بودند.[4][5] که در مسیر مهاجرت، اقوام دیگری را نیز در خود حل کرده بودند.[6][7] و زبان آن قوم نیز زبان بلغار نام داشت که از شاخه زبانهای ترکیتبار بود و امروزه منقرض شدهاست. بلغارها در جمعیت اسلاوها که افزونتر بودند حل شدند که این فرایند با پذیرش مسیحیت ارتدکس از سوی پادشاه بوریس یکم در سده نهم شتاب گرفت. پیدایش خط سیریلیک در سال 855 میلادی و استقرار مسیحیت به عنوان مذهب رسمی در 864 میلادی محرکهایی نیرومند در تحول فرهنگی کشور بودند. تحت حاکمیت شاه سیمئون یکم بلغارستان به اوج قدرت خود رسید و گفته میشد که پایتخت آن، پرسلاو، از لحاظ قدرت بازرگانی و حیات فکری با قسطنطنیه رقابت میکند.
نخستین پادشاهی بلغار در 1018 مغلوب حکومت بیزانس شد. پادشاهی دوم بلغاری که در سال 1186 در ولیکو تارنووو تأسیس شد، دوباره مرزهای پیشین را برقرار ساخت و عصر طلایی نوینی آغاز شد که در طی آن قلمرو بلغار با سه دریا هممرز بود: دریای سیاه، دریای آدریاتیک و دریای اژه. در 1396 پس از یک جنگ طولانی و مقاومتی سخت، کشور به سلطه عثمانیها درآمد. آغاز سده هجدهم سرآغازی بر دوره احیای بلغارستان بود که با شکوفایی کلیسا، ادبیات و فرهنگ بلغاری مشخص میگردد. پس از یک انقلاب ناموفق در 1876، بلغارستان در پی جنگ آزادی بخش اردو- ترکی در 3 مارس 1878 به استقلال دست یافت.
در پی کنگره برلین در 1878، کشور به سه بخش یعنی بلغارستان شمالی، روملیای شرقی و مقدونیه تقسیم شد. کلیه این مناطق به نحوی تحت نفوذ عثمانی بودند اما نخستین پادشاه بلغارستان شمالی بنام الکساندر باتنبرگ، روملیای شرقی را تصرف کرده و به خاک خود ملحق کرد. جانشین وی شاهزاده فردیناند ساکس کوبورگ گوتا در 22 سپتامبر 1908 میلادی بلغارستان را کاملاً مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد و به خود لقب تزار داد. ادعای صربستان بر ناحیه مقدونیه منجر به جنگهای دوم بالکان (در سال 1913) شد که در طی آن بلغارستان سرزمینهای وسیعی را که در جنگ اول بالکان تصرف کرده بود از دست داد. پس از جنگ دوم بالکان پیمان آشتی بخارست در 10 اوت 1913 به امضاء طرفین جنگ رسید. بنا به این معاهده بلغارستان از تمام فتوحات خود (از سال 1912 تا این زمان) تنها به ترانس و دره استرومیتسا اکتفا نمود، ولی صربستان، مونیستار و دره واردار و قسمتی از سن ژاک و نوی بازار (نویبازار را بین خود و مونتهنگرو تقسیم کرد) را به دست آورد.
دو جنگ جهانی[ویرایش]
با آغاز جنگ جهانی اول، بلغارستان به امید بازپسگیری دوبارهٔ مقدونیه به آلمان پیوست. پس از دومین شکست، فردیناند ساکس کوبورگ در سال 1918 از حکومت کنارهگیری نموده و قدرت را به پسرش بوریس سوم واگذار کرد. بوریس سوم ضمن ایجاد حکومتی استبدادی منابع طبیعی کشور را نیز بر باد داد. بلغارستان با آغاز جنگ جهانی دوم متحد آلمان نازی و در جبهه نازیها علیه متفقین میجنگید ولی روسیه در 5 سپتامبر 1944 به این کشور اعلان جنگ داد و این کشور جهت خود را به زیان نازیها تغییر داد و به متفقین پیوست و چهار روز بعد در 9 سپتامبر 1944 حکومتی کمونیستی در کشور ایجاد شد و کیمون گئورگیف دبیرکل حزب کمونیست بلغارستان شد.
دوره کمونیسم[ویرایش]
از سال 1947 حکومتی در بلغارستان به سبک حکومت شوروی سوسیالیست برقرار شد. به زودی بلغارستان به سبب سرسپردگی و وابستگی کامل به شوروی به مطیعترین منطقه تحت سیطره کمونیسم در اروپای شرقی بدل شد، بدین دلیل نیز بود که فعالیت ضد کمونیستی چشمگیری در دوره نفوذ شوروی بر بلغارستان به وقوع نپیوست. تودور ژیکوف، دبیرکل حزب کمونیست بلغارستان، پس از 35 سال در سال 1989 از قدرت کناره گرفت، بلافاصله پتر ملادنوف جانشین او شد، ملادنوف، پولیت بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست) بلغارستان را پاکسازی کرد و به بیش از چهار دهه انحصار قدرت در دست حزب کمونیست پایان بخشید.
به سوی دموکراسی[ویرایش]
انتخابات آزاد در ماه مه 1990 در بلغارستان برگزار شد و حزب کمونیست بلغارستان که به حزب سوسیالیست بلغارستان (BSP) تغییر نام داده بود پیروز انتخابات شد. ملادنوف در ژوئیه 1990 مجبور به استعفا شد. در اکتبر 1991 یک ائتلاف از یک جریان غربگرا موسوم به اتحاد نیروهای دموکراتیک (UDF) و یک حزب نماینده اقلیت ترکهای کشور جای سوسیالیستها را گرفتند. در ژانویه 1992 ژلیو ژلف، روشنفکری از سنخ واسلاو هاول در چکسلواکی با شعار «دموکراسی یا کمونیسم» دست به مبارزه زد و رئیس جمهور بلغارستان شد. بلغارستان با مشکلات همیشگی رو به رو بود: تورم، نرخ بیکاری هجده درصدی در اوایل 1994 و بدهی خارجی یازده میلیارد دلاری که با دستمزد دو سال تمام بلغارها برابری میکرد. اما بلغارستان پس از کمونیسم وجوه مثبتی نیز داشت، خصوصیسازی مزارع و کسب و کار با موفقیت انجام شد و بازارهای کشور از فراوانی مواد غذایی جلوه تازهای یافت. حکومت پیشین کمونیست، اقلیت ترک کشور را که حدود 9 ٪ از جمعیت بلغارستان را تشکیل میدادند مورد اذیت و آزار قرار میداد، اما آنها اینک زندگی بهتری داشتند، طی یک نظرسنجی که در سال 1992 انجام شد، نود درصد ترکهای بلغارستان از مناسبات قومی در این کشور اظهار رضایت کردند.